معنی دیربنه وکهنه
حل جدول
واژه پیشنهادی
کارکرده
فارسی به عربی
انگلیسی به فارسی
سوئدی به فارسی
ادم عقب مانده وکهنه پرست، ادم قدیمی،
stofil
ادم عقب مانده وکهنه پرست، ادم قدیمی،
inte frsk-unken
پر زور وکهنه (مثل ابجو)، کهنه، بیات، مانده، بوی ناگرفته، مبتذل، بیات کردن، تازگی وطراوت چیزی را از بین بردن، مبتذل کردن،
لغت نامه دهخدا
قدیمی. [ق َ] (ص نسبی) دیرینه وکهنه. (ناظم الاطباء). || سال دیده. پیر.
متهمی
متهمی ٔ. [م ُ ت َ هََ م ْ م ِءْ] (ع ص) جامه ٔ شکافته وکهنه. (آنندراج) (از منتهی الارب). جامه ٔ کهنه و فرسوده و دریده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهمؤ شود.
درس
درس. [دِ] (ع اِ) جامه ٔ کهنه. (منتهی الارب). جامه ٔ پوسیده وکهنه. (از اقرب الموارد). || دم شتر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دَرس. رجوع به دَرس شود. ج، أدراس، درسان. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
اسپانیایی به فارسی
معادل ابجد
357